نوشیدنی محبوب ایرانی ها

از سنگهای گرانبها

وسیله نوشتن

اشتباه

گرو گذاشتن

حیوان درنده

نوعی روسری زنانـه

حفره ، کتاب تاریخش معروف است در جدول گودال

بدن ، جسد

حالت پرمشتری بودن کالا و داد و ستد

هدایت کننده

وسیله مسافربری

پزشکان

گرد ، مدور

آماده نیروهای نظامـی و مانند آن به منظور جنگ

شادمانی ، سرور

خردمندی

درخت تازه کاشته شده

محل خارج شدن طبیعی آب از زمـین

تل ، تپه

نام یک ستاره

زبان تلگراف

مسئول اداره کشور

چرمساز

حیثیت

کلمات

شـهامت ، لیـاقت

متواری

غذای ایتالیـایی

پیشانی بر زمـین گذاشتن

اولین کلام

آموزگار

مشاهده

پرمایـه ، متراکم

سرخ رو ، گلگون

بزرگی

نوعی ترشی

روانـه

قفسه ، کمد کوچک

هفت شبانـه روز

حادثه بد

انسانیت

مربوط بـه صنعت

فهرست ، سیـاهه

صحن خانـه

برگشت

محافظت

جای افروختن آتش

ورزش یخی

وسیله ای به منظور گرفتن و نگه داشتن چیزی

بدی ها

پاکیزه

تاثیرپذیر

معاینـه بیمار

مردار

آدینـه

غریبه نیست

آب و هوای مناطق ساحلی

فریـاد ، بانگ

آبگینـه ، شیشـه

زن بی شوهر

نامـه رسان

هریک از قسمت های فیلم مربوط بـه یک صحنـه

رخسار ، چهره

با شکنجه کشته شدن

عالعمل

از آجیل ها

یکنواخت

نوعی گل

تصویر ذهنی

نمونـه ای با ابعاد کوچک تر از هر چیز

قندیل ، چراغدان

ضروری

پنج ده تا

راندمان

گلوله کوچک سنگی یـا شیشـه آبی کـه کودکان با آن بازی کنند

دیده نمـی شود

آینده

پاکیزه

نمایش سینمایی

خیـالی

بیـهوده

نوعی سنگ کـه در مجسمـه‌سازی و نماسازی ساختمان به‌ کار مـی‌رود

نیم بیت

کوتاه

خوش بو

حیوانی بزرگ و نیرومند کـه شاخی بالای بینی اش دارد

خودداری

غش کرده

زمـین وسیع و شوره زار

وسیله‌ای به منظور روشن آتش

پهناور

ماده ای خوش بو کـه از شکم نوعی ماهی بـه دست مـی آید

پایتخت انگلستان

افسار

منتهی

ریـاکار

ایروبیک

هدایتگر

بسختی صدمـه دیده

کتاب تاریخش بسیـار معروف است

جوهردان

شـهر انار

منتشر کننده

از گازهای نجیب

رهبران حکومت

شـهر گلاب

بزرگ ده

پهنـه ، عرصه

دکان جگرفروش

معاصر

کشاورز

مقابل عمودی

بی جان

ستاره دنباله دار

پوشیده شده از طلا

در مـیان

درختی جنگلی با چوبی سخت و مـیوه‌ای بیضی‌ شکل

سخنرانی

گل خشک شده و به هم چسبیده

مقتول

حلقه‌ ی نورانی سفید

چرخ چاه کـه با آن آب مـی کشند

ویران شده

ماه هفتم مـیلادی

انگور خشک شده

جستجو

مانند ماه زیبا

پیـام آور کربلا

امپراطور روس

تصویر خراب تلویزیون

اهل آمل

شرطبندی

خودرو امریکایی

جزء ها

برادر

از اجزای بدن

اسم مشترک پسر و بـه معنی آرزو

همانندی

شکست خورده

چندین سال

از شـهرهای استان خوزستان

خوش گذران

روستا

انزجار ، تنفر

کشوری درون امریکای جنوبی

بویـایی

موضوع

ظرفی از جنس مس یـا روی

گناهان

شرکت صید و فروش ماهی

سوگند بـه خدا

قلب قرآن

هدایت کننده هواپیما

استخوان سر زانو

وسیله ای به منظور هموار آسفالت

خنده دار

زمـین خراب و نامزروع

کولاک

آماده

نام بـه معنی خالص و بی غل و غش

پیشگاه

آرامش یـافتن

اولین شیری کـه یک ماده بـه نوزادش دهد

گوشت ریز کرده و تف داده شده

اسباب و اثاثیـه عروس

سرکوفت

خوشنویسی

بیکاری ، تنبلی

غذاها

نازیدن ، بالیدن

خود را بـه رنج افکندن

ترس از خدا و اطاعت امر او

مـیوه بهشتی

تکذیب کننده

عنصری شیمـیایی کـه بصورت الماس و گرافیت یـافت مـی شود

درختکاری شده

دستگاه تنفسی جانوران آبزی

مقدم ، برتر

خواهان

عابد مسیحی

قابله

عبودیت

املاک و اموال وقفی

مونث بودن

یـادگیری

درشتی و تندی

کم استقامت

کوتاه

گرفتاری

کوه های محکم و استوار

یک دهم ها

آشکار

ستم ها

ساختمان

ده و یک

سرزنش

کفش محکم و ساق بلند

آهنگ احساسی و عاشقانـه

یکسان

نام بـه معنی خو گرفتن

سوخته شده

اسب نر

کانون ، مجمع

مقابل زودرس

انتقام گیرنده

انواع

مرحوم

ماده ای سیـاه رنگ شبیـه قیر کـه اجساد مردگان را با آن آغشته مـی د

کسی کـه برای عبادت درون مسجد یـا گوشۀ دیگر اقامت کند

تفسیر

ترغیب ، برانگیختن

از پرندگان شکاری

طرح قانونی کـه از طرف دولت به منظور تصویب بـه مجلس فرستاده مـی شود

کلیپ ، فیلم

ترسناک

بلند ، رفیع

معروف

کمک کننده

همصدا

دودستگی

دارای همسر

از جنس نر

ماه شاد

همـیشگی

رنجیده خاطر

جمع پله

گلاویز شدن

جابجا شدنی

دلاوری ، شجاعت

نگارگری

سنگدل

کثیف و انبوه

دور شونده

بدجنس

اندیشمند

مفتاح

فنا ، نابودی

عید ولایت

برابری

کتاب مذهبی قوم یـهود

پراکنده

سرگیجه

کفش ورزشی

آشکار

شـهری از توابع کاشان

بدشکل

پایتخت لبنان

پستی ها

ممارست

بی عار ، مفت خور

پادرمـیانی

بقایـا ، پسمانده

کوهستانی درون همدان

دستیـار

نام بـه معنی ماه زیبا

ظرف آب مسافرتی

انتخاب شده

سرایت

نانوایی

نیکوکاران

از شـهرهای ترکیـه

اخاذی

نگهبان اسب

مجاور ، مسلط

بی حرکت

غیرعایق

زیبا مانند پری

چپاول

زبانـه ترازو

از استانـهای جنوبی ایران

آب مخلوط شده با آهک

پولی کـه بر سر عروس و داماد مـی ریزند

بیکاری

سرخ رنگ

زمانی کـه دو خط با یکدیگر زاویـه قائمـه بسازند

باد کرده

نامـی بـه معنی سرزمـین تور

پدر علم طب جدید

شالی کـه به دور سر ببندند

سرزنده

شـهرنشینی

گمراه

جدال ، جنگ

بدی

کالاها

اشتباهات

زدگی

آنجا نیست

بلیتی کـه برای یک مسیر رفت یـا برگشت باشد

گلوله تمرینی

نکوهش

وابسته ، موکول

چشم بـه راه

از شـهرهای استان هرمزگان

خبرگزاری جمـهوری اسلامـی

تندرو

کسی کـه دارای پایین‌ترین درجۀ نظامـی است

طویله

آغاز چیزی

دفترها

پیشامد

همگام

پلیدی

پارچه ای دراز کـه دور سر پیچند

نظامـی

یکی از مذاهب چهارگانـه اهل سنت

دارای صفتی شدن

فهرست

هوشیـار

فن درست ادا حروف و کلمات درون تلاوت قرآن

چیدمان

زاییده شده

سیستم آشکاسازی اشیـا توسط امواج

نام بـه معنی آهوی زیبا

کیف بزرگ

عامل اصلی سرطان ریـه

از آلات جنگ کـه دارای مواد منفجره است

فریـاد

مجموعه‌ ای مس و نسبتاً بزرگ درون داخل یک شـهر

عالم ، فلک

خطوط پیشانی

ثناخوانی

خردسالان

سازمان یـافته

اقامت کننده

نوعی شیرینی

علم حساب

اه

نگارخانـه

پارچه پنبه ای سفید

کمالات

ساختمان سازی

نزدیکان

وامدار

روحانی دین هندو

خندان

نرم ، لطیف

نام بـه معنی پاک و منزه

کشور زادگاه بازیـهای المپیک

بازیگر مجید دلبندم

دگرگونی

منتظر

استان

فضله چهارپایـان

ورزش اول ایران

گوشـه گیر

بی نظیر

طب سنتی چین

کالابرگی

جسمـی بلوری کـه نور را تجزیـه مـی کند

لقبی به منظور پادشاهان چین و ترکستان

محترم

توقفگاه ها

بازیگری کـه اعضای بدن خود را اهدا کرد

پنبه زنی

سینی بزرگ مسی

شواهد

مانندها

به نظم درآمده

مشت و مال

چرخنده

نوشته شده

خوشبختی

توزیع

انتزاع ، مجردسازی

پیوندها

فرمان

الزامـی

راه غیراصلی

مقدار مسافتی کـه تیر بتواند بـه هدف برسد

خواننده موسیقی سنتی

پایدار

در آتش نمـی سوزد

مبادله کالا با کالا

دانا ، باهوش

محل اتصال ساق و ران پا

چوب و دیگر اندامـهاى گیـاهى نیم سوخته

بزرگتر

خودداری از غذا خوردن

بهی گناهی نسبت دادن

آداب و رسوم

حاشیـه نویسی

بیزار

بی معنی و بی فایده

زبان ها

گرفتاری

اعزام ، راهی

درآمد

نام پسر بـه معنی شیر

جمع صنعت

نوعی گل شیپوری

منسوب بـه تونس

از سبزی‌ های خوردنی

عمل تحریک ماهیچه‌ های بدن بطوریکه موجب خنده شود

قتلگاه ها

روبرو

گفتار یـا نوشتار طنز

استمرار

انبار غذا

دوباره

واسطه

آگهی مکتوب و مصور

بزرگداشت

متمایل ، متوجه

لنگه بـه لنگه

چیزی کـه روی آب حرکت کند

جمع نـهی

گیـاهی زینتی

دامنـه کوه و تپه

نوبتی

نام پسر بـه معنی مو سیـاه

برچسب

قسم خوردن

دغلکار

اختلاف پتانسیل الکتریکی

حالی

توطئه ها

ادامـه

خودکامـه

سخنگو

براندازی

همسطح

نویسنده

افزایش

ها

مانند فرعون متکبر و ستمکار بودن

واحدی به منظور اندازه گیری مسافت

بخشندگی

با رونق ، پیشرفته ، رشد یـافته

ماده ای حاوی مـیکروب های ضعیف شده یک بیماری

موسیقی نظامـی

حالتی از ماده

رفیع ، عالیقدر

فلانی

مجبور

زیـاده روی

باز روزه

سلسله پادشاهی ایران از سال ۱۱۷۴ که تا ۱۳۰۴

عروس خاور مـیانـه

شرمساری

گرفتار

در حال خوانده یـا نواخته شدن

مناسب

مجموعه ای از اعداد و خطوط با پهناهای مختلف کـه روی محصولی ثبت شود

نگهبان مزرعه

رایگان

نیمتنـه گرم کـه روی لباس های دیگر پوشیده مـی شود

اتحاد

مشـهور

پاک نژادی

الهه آب

نادان

زیـان دیده

دور بازی

نام پسر بـه معنی پادشاه

بی پول و ندار شدن

ظرف مسطح و دوره دار

داستان

خراشیده شده

کاخ پادشاهی

شـهادت گاه ها

بااراده

تشنـه نیست

گیـاهی خوشبو از خانواده نعناع کـه مصرف خوراکی و دارویی دارد

پیـامبر اسلام

در حال پایکوبی

بی نظم

مژده ، خبر خوش

مطلوب‌ ترین وضعیت ممکن به منظور چیزی

پروانـه

از اخلاط چهارگانـه بدن درون طب سنتی

نان فرانسوی

متوقف کننده اتومبیل

بزرگترین سیـاره منظومـه شمسی

حیـاط ، صحن

عزم ، قصد

نوعی چربی

صداها

از شاعران سرشناس درون زمـینـه شعر نو

با دست چیزی را نشان دادن

مـیوه ای کـه پوستش سخت و مغز آن شیرین، خوراکی و روغن دار است

بوی خوش

متجاوز

از القاب رستم زال

هر آن چه کـه در جنگ از حریف شکست خورده بـه دست آید

آمـیخته ، قاطی

رستاخیز

خمـیری چسبناک به منظور پر درزهای دیوار

جادو ، سحر

پرنده سخنگو

نام قدیمـی شـهر مدینـه

گفتگوها ، مقولات

بخشش ، عطا

غوغا ، هیـاهو

آلات و ادوات جنگ

بسیـار

خنده شدید

رگ گردن

ناباب ، ناخلف

بسیـار مـهربان

تهی دستی

رسته‌ ای درون نیروی هوایی شاهنشاهی ایران

فرسودگی

جاویدان بـه ترکی

نخست وزیر بریتانیـا درون جنگ جهانی دوم

بهترین

نام بـه معنی آهو

اکید ، سخت

خروشنده ، غضبناک

مـیوه ای کـه در شربت قند یـا شکر پخته شده

خورشی هست از روغن و سبزی و پیـاز و تخم مرغ و آرد

مرکز کردستان عراق

پلیمر

خارجی

تمامـی

ناچیز

پادشاه ‌زن

وسیله آبیـاری

لقب حضرت عیسی

خودرأی

نیـازمند

بردبار ، شکیبا

زن گرامـی و عزیز کرده

دوستانـه

روشنی ، وضوح

نادانی

خاموش

تمام شده ، بـه آخر رسیده

نمایشی کـه همراه با ساز و آواز و شعر باشد

محلی کـه برای ورزش آماده کرده باشند

شک و گمان

تولیدکننده محصولات شوینده و بهداشتی

فیلمـی بـه کارگردانی بهرام بیضایی

جریمـه ها

اطلاع

پرستاری

روسری

نوعی فیل کـه نسل آن منقرض شده

عنصر فلزی نقره‌ ای‌ رنگ و شکننده

ناشناس

پناه ، امان

چوپانی

پایـان

متعهد شدن

کوشش ، پشتکار

دارنده

بحرانی ، خطرناک

کودک بی پدر

دلواپس

هضم غذا

خواننده محبوب پاپ

شـهر حرم امامـین عسکریین

علامت

خرید و فروش اجناس بـه طور غیرقانونی

شـهر زیره

نـهاد ، تشکیلات

نامـه رسان

خلاف حقیقت

شیرینی پز

هن

هوشیـاری ، ذکاوت

مـهمان ناخوانده

ناحیـه‌ای درون مرز آسیـا و اروپا مـیان دریـای خزر و دریـای سیـاه

راحت الحلقوم

عواقب

پرده دری ، بی حیـایی

جمع رعیت

سنگ نوشته

قایق بزرگ

داستان بلند خیـالی

خاموش

نجات بخش

پادشاه

زمـین ها

از حواس پنجگانـه

قاعده

اتصال

ترسو بودن

از ایـالت های آمریکا

کاری کـه انجام آن بهتر از ترک آن باشد

انس گرفته

طفلی کـه تازه بـه دنیـا آمده

کاری کـه بی‌ تامل و از روی سستی و سهل‌ انگاری انجام شود

نام پسر بـه معنی خداوند بارگاه

طعم دهنده غذا

محل خرید و فروش کالا

در هم کشیده ، جمع شده

مجاز از موجود معصوم و بی گناه

تجاوز

رودی درون کشور عراق

آزادگان

شنا کننده

جایی کـه در آن چراغ بگذارند

پایتخت مصر

نمایـان شدن

ابوبکر و همسر پیـامبر

شـهرآورد

خوشحال

غضبناک

نانی کـه از آرد گندم و شیر و روغن درست کنند

از عرقیـات معطر

از ادویـه ها و داروهای گیـاهی

قلعه یـا دهی کوچک کـه بر بلندی ساخته باشند

رایگان

رساندن نامـه یـا پیـام بهی

جار و جنجال

وسایل

آزادی

سیـاهه

مـیوه‌ای گرد و کوچک، شیرین و سرخ کـه هسته‌ای کوچک دارد

بازرگانان

انجام عملی از سر بندگی و دلسوزی برایی

نانوا

نام کتاب حضرت داوود از پیـامبران بنی اسرائیل

سلول عصبی

کارگردان و بازیگر معروف طنز

شـهری درون شرق استان تهران و جزو شـهرستان پردیس

هر جای گرم و بی‌ آب‌ و علف

آراستن

دست و پا گیر

از شـهرهای آلمان

کسی کـه هر آن عقیده اش تغییر مـی کند

یک ترکیب آلی درون دسته آلکان ها

صفت به منظور دولت های خارجی دوره‌ی قاجار کـه با ایران روابط دوستانـه داشتند

مرکز استان خراسان شمالی

برآورده شدن دعا

زشت و قبیح

گروهی از موجودات تک‌سلولی ذره‌بینی

چراغ خطر خودرو

شخصی یـا چیزی کـه در موردی خاص برجسته شده باشد

گذشته فعل ندارد

محل برش

مایعی کـه در فصول سرد درون رادیـاتور خودرو مـی ریزند

بسیـار راست گو

ماده نرم و سفید رنگی کـه به صورت رشته ای درون ستون فقرات جای دارد

تفریح

نوعی هواپیمای جنگنده

نام پسرانـه و یکی از شخصیتهای شاهنامـه

ارمغان

از کشورهای آفریقایی

داروساز

تلاشگر

یکی از شـهرهای جمـهوری آذربایجان

خستگی ، ضربدیدگی

بیرون

دلیری

شاه

آبادانی

نام انـه بـه معنی مانند ماه

نوعی کف پوش

خوراکی کـه مسافران همراه خود برند

اموری کـه در آن حکم بـه صواب یـا خطا نتوان کرد

محله ای درون تهران

صفت تپیدن

مقابل ایستاده

ارشاد

نوعی سوسمار بزرگ

منسوب بـه مکان و جای

نوعی وان

بیزار ، دلزده ، متنفر

متداول

تقدیر

ممتاز ، عالی

گفتگوی همراه با پرخاش و ستیز

روزنامـه ها

خزنده‌ای شبیـه سوسمار با چهار دست‌ و پای کوتاه

ارتجاعی ، واپسگرا

استقرار

مونث وحید

آمـیخته ، سرشته

علامت

انقباضات پی درون پی و غیرارادی ماهیچه ها

انعکاس صدا

باز شده

مبارک ، مـیمون

پادشاه مسیحی حبشـه درون دوران رسول خدا

بسیـار ، بی شمار

ادویـه ای کـه در ماست و دوغ مـی ریزند

تمرین

ناگشودنی

شخص بدسر و وضع و ژولیده و نکبت زده و پاره و پوره

از تیم های فوتبال باشگاهی ایتالیـا

درختی بسیـار سخت کـه از چوب آن نیزه و تیر سازند

ایراد ، نقص

نامـی مشترک به منظور پسر و

نوعی سالاد شامل سیب زمـینی، تخم مرغ، سس مایونز و برخی سبزیجات

پرتو ماه

از شـهدای جنگ تحمـیلی دارای دکتری فیزیک پلاسما

دگرگون

آشکار

نوعی نان

دلواپسی

واحد تولید و مصرف برق

شخص بلند‌قد و قوی‌هیکل

تایید انگلیسی

رودخانـه‌ای کـه از کشورهای ترکیـه، سوریـه و عراق مـی گذرد

یک ساز بادی

ماده روغنی کـه رویـه کفش را با آن تمـیز و براق مـی کنند

محل عوض لباس

شادباش گفتن

ماه دهم مـیلادی

تختۀ بزرگ و دراز کـه از تنۀ درخت بریده باشند

رخسار ، چهره

کاری کـه به طور معمول و مکرر انجام مـی شود

نوعی پرنده آبزی

نامزد

آن کـه قوه تشخیص و تمـیز ندارد

استقبال

سخنگو

پاره ای از زمان

سفر کوتاه گروهی کـه به منظور گردش علمـی، ورزشی، و مانند آن برگزار مـی‌شود

نام انـه

پر استعداد

برآورد

از شـهرهای استان خوزستان

پایـان

بی صدا

رسنده ، پیوسته

هر یک از اعضای هیئت دولت

رنگ سبز تند

خوابش نمـی برد

آیین ها

از پیـامبران بزرگ بنی اسرائیل

گفته ها

پیروی

پیشرفته ، رشد کرده

کسی کـه به کاری یـا چیزی عادت کرده باشد

آلوده بـه زهر

دارای اجر و پاداش

بحث ، تفحص

شاعر مشـهور ایرانی درون دورهٔ سامانی درون سدهٔ چهارم هجری قمری

اشرافی ، پر زرق و برق

وسیله ای به منظور صیقلی و جلا بخشیدن بـه فلزات

سپاسگزار بودن

بیچارگی

مـیوه‌ای کـه در شیرۀ شکر پخته شده باشد

به جای وضو

نوشتن بـه وسیله ماشین تحریر یـا کامپیوتر

اسب بارکش

کسی کـه پارگی و زدگی جامـه یـا فرش را اصلاح مـی‌کند

مرضی عفونی و واگیردار کـه موش صحرایی از عوامل انتقال آن بـه انسان است

نزدیک‏ترین سیـاره بـه خورشید

از انبیـای بزرگ الهی و ملقب بـه اسرائیل

دندانـه های بالای دیوارها و بلندی های هر چیزی

نام مزار یکی از شعرای بزرگ ایران

یک سلاح و ابزار شکار و وسیله چوبی پرتابی

قبل از جوانی

پایتخت افغانستان

محترم ، ارجمند

سزاوار ، شایسته

دوره ضعف بعد از بیماری

لباسی مخصوص خانم‌ها کـه بر روی لباس‌های دیگر پوشیده مـی‌شود

نام دریـاچه ای هست در سیستان و بلوچستان

هم جنس

نام دیگر کربلاست

سزای گناه و بدی

از سبزی های خوردنی

جدایی ، دوری

یکی از فرقه‌های افراطی اسلامـی

دریـای کوچکی کـه به اقیـانوس راه ندارد

خوش گوشت

کسی کـه برای بـه دست آوردن مروارید، مرجان و مانند آن بـه زیر دریـا مـی رود

چاک ، رخنـه

عهده دار ، مسئول

همدلی

کشوری درون امریکای شمالی

صفت شـهر‌هایی کـه در نزدیکی کلان‌شـهر‌ها‌ قرار دارند

اسم انـه

طلب فتوی

برای اشتراک گذاری درون تلگرام کلیک کنید . کتاب تاریخش معروف است در جدول . کتاب تاریخش معروف است در جدول : کتاب تاریخش معروف است در جدول




[پاسخنامـه کامل بازی حدس بزن جدول - پاسخ نامـه ایران پرج کتاب تاریخش معروف است در جدول]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 14 Jun 2018 03:30:00 +0000